محمدحنفیه مریض پرانوئیدی دیگر در خانواده آل هاشم

ساخت وبلاگ
 


محمد بن حنفیه پسر علی بن ابی طالب از کنیزی به نام خوله از قبیله بنی‌حنیفه است که در جنگ یرموک اسیر شد و به مدینه آمد. محمد در سال ۱۶ هجری متولد گردید.
عبدالله بن زبیر که پس از مرگ حسین روز به روز بیشتر مدعی خلافت می‌شد، به خاطر این مهم سوءظن‌هایی به محمد داشت. حتی با وجود اینکه مختار ثقفی موفق شده بود قیامی را در عراق در سال ۶۶ هجری/۶۸۳ میلادی برای احقاق حقوق بنی هاشم سر و سامان دهد، باز هم محمد محتاطانه عمل می‌نمود و لقب مهدی که این گروه به وی می‌دادند را رد کرد. وی توجهی به مختار نداشت و برای خودش برای عدم اعتماد به وی دلیلی داشت. با این حال به خاطر خطراتی که وی را احاطه کرده بود و به خاطر تصمیماتی که در ذهن داشت، مایل نبود که رابطه با مختار را از دست بدهد. وقتی گروهی از مردم کوفه پیش وی می‌آمدند و در مورد مختار از وی کسب تکلیف می‌نمودند، وی پاسخی دیپلماتیک به آنان می‌دهد و صریحاً وی را رد یا تأیید نمی‌نمود. اما با این حال، آنان از عدم تصریح محمد مبنی بر رد مختار، استنباط کردند که وی با مختار موافق است. محمد پس از شنیدن اخبار خون‌خواهی مختار و کشتن قاتلان حسین، با عمل وی موافق نبود. اما وقتی که ابن زبیر دشمنی اش را با وی بیشتر آشکار کرد و او و برخی از بنی هاشم مانند عبدالله بن عباس را نزدیک چاه زمزم زندانی نمود، مجبور شد از مختار کمک بطلبد. مختار که مدت‌ها در پی همین نکته بود، لشکری را به مکه فرستاد که لشکریان ابن زبیر را غافل‌گیر و محمد و دیگر هاشمیان را به سرعت آزاد نمودند. 
در منابع علت بی تمایلی وی به نهضت‌های مذهبی، اعتقادش مبنی بر اینکه خداوند، نه مردم، حافظ حقوق آل علی است ذکر شده است. اما دانشنامه اسلام بر این باور است که دلیل این امر بدون شک عدم ریسک پذیری وی و کمبود اعتماد به نفسش است که این ویژگی در بعضی از افراد خاندان علی دیده می‌شود.
پس از سقوط آل زبیر در سال ۷۳ هجری/۶۹۲ میلادی، آرزوی محمد مبنی بر اجماع امت بر سر خلیفه محقق گردید و وی عبدالملک بن مروان را به رسمیت شناخت و در سال ۷۸ هجری/ ۸–۶۹۷ میلادی به دمشق به دیدارش رفت. پس از آن محمد به مدینه آمد و در آنجا در سال ۸۱ هجری/۱–۷۰۰ میلادی درگذشت.
(کتاب خرائج و جرائح قطب الدین راوندی و کتاب مدینة المعاجز  سید هاشم بحرانی)

به نوشته هارولد کاپلان و بنیامین سادوک در کتاب چکیده روانپزشکی بالینی در خصوص بیماری اختلال شخصیتی کژپنداری (پرانوئید) آمده است:
خصیصه بنیادین اختلال شخصیت پارانوئید، شکاکیت و بی‌اعتمادی به دیگران است که تظاهرات آن به صورت تمایلی است نافذ و ناموجه برای تفسیر اعمال دیگران به اعمالی که گویا به قصد تحقیر یا تهدید بیمار انجام شده‌است. این تمایل در اوایل بزرگسالی شروع می‌شود و در زمینه‌های مختلفی نمایان می‌گردد. افراد مبتلا به این اختلال تقریباً همیشه منتظر آن‌اند که دیگران به طریقی آن‌ها را استثمار کنند یا به آن‌ها ضرر برسانند. آن‌ها در بسیاری از اوقات بی هیچ توجیهی، در وفاداری یا صداقت دوستان و همکاران خود تردید می‌کنند. اغلب حسادت مرضی دارند و در وفاداری همسر یا شریک جنسی خود بی دلیل شک می‌کنند. اینگونه بیماران در واقع احساسات خودشان را برون سازی می‌کنند و دفاع مورد استفاده آن‌ها فرافکنی است، یعنی تکانه‌ها و افکاری را که خود دارند و برایشان غیر قابل قبول است، به دیگران نسبت می‌دهند. افکار انتساب به خود و خطاهای ادراکی‌ای که قابل دفاع منطقی است، در این بیماران شایع است. بیماران مبتلا به این اختلال، حالت عاطفی محدودی دارند و به نظر می‌رسد فاقد هرگونه احساس و هیجانی باشند. آن‌ها از اینکه مستدل و عینی می‌اندیشند، به خود می‌بالند، حال آنکه چنین نیست. اینها آدمهای گرمی نیستند و قدرت و منزلت افراد آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به آن دقیقاً توجه دارند و اگر کسی را ضعیف و بیمار بیابند، یا ببینند که اختلال یا نقصی در وضع و حالش وجود دارد، به وی با دیده تحقیر می‌نگرند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید ممکن است در موقعیتهای اجتماعی، آدمهایی فعال و کارا به نظر برسند، حال آنکه اغلب دیگران را فقط می‌ترسانند یا افراد را به جان هم می اندازند.

با مطابقت تمام رفتارهای محمد حنفیه با معیارهای سنجش بیماری پرانوئید به راحتی میشود درک کرد که علویان اولیه با داشتن این بیماری ژنتیکی در مقطعی از زمان که حکومت از آل امیه به آل عباس میرسید همین خصیصه عدم اعتماد به نفس بود که این تیره از قریش را از حکومت بر فتوحات اسلامی ناکام گذاشت.

محمدعلی طهماسب زاده

برگی از کتاب در حال نگارش: (Prophets in hospital)
پیامبران در بیمارستان


https://t.me/joinchat/AAAAAEF7tgz3FrxOFlUGsA

 

محمد علی طهماسب زاده...
ما را در سایت محمد علی طهماسب زاده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9tahmasp5 بازدید : 354 تاريخ : جمعه 7 تير 1398 ساعت: 22:52